ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
یک درد دل بس است برای قبیله ای ...« ... ما یادگار عصمت غمگین اعصاریم فاتحان شهر های رفته بر بادیم ... » حرفهای اخوان ثالث بهانه ای شد برای اندیشیدن به ایران و ایرانی بودنمان ! به پیشینه تاریخی مان ... به حال و به آینده مان به داشته ها و نداشته هایمان به اندیشه نکردنمان ... ما ایرانی هستیم ما عقلمان به گوشمان است ، عقل ما در آن عضوی که می گویند نامش مغز است و جایگاهش بین دو گوش ماست نیست ! ما آدمی را تا عرش بالا می بریم ، وقتی روی عرش است همه چاکر و مرادش می شویم ، تعریفش می کنیم ... تمجیدش می کنیم ... از او اسطوره می سازیم ... همه چیزش را می پرستیم ... بعد ورق که برگردد ، یعنی در واقع ورق که برگردانده شود ، ورق که با جبر و زور برگردد و اسطوره ی ما از عرش پایین بیاید همه دشمن او می شویم ، سایه های تاریک او را میبینیم و جلوه های روشن او را فراموش می کنیم ، همه میگوییم اخ اخ ، تف تف ، چقدر این آدم ایش است ، چقدر کارهای بد بد می کند همه ش ، چقدر فلان است و چقدر بهمان !!! ما به ایرانی بودنمان افتخار می کنیم ، ما به رشد نکردنمان افتخار می کنیم ، ما کتاب نمی خوانیم ، ما پول اضافه مان را می دهیم که در بهترین کافی شاپ ها و گرانقیمت ترین رستورانهای ساحلی شهر دختر دید بزنیم و غذاهایی با اسمهای عجیب غریب بخوریم که به لعنت خود خدا هم نمی ارزند ، ولی حاضر نیستیم که پول بدهیم کتاب بخریم شاید چیز جدیدی یاد بگیریم و پیشرفت کنیم ، همه ی مشکل در مغزمان است ، در فکر نکردنمان ... در دلخوشی های کودکانه مان ، آسان دلمان خوش می شود به وعده ها و وعیدها ... به روزهای باقیمانده عمرمان به اینکه ما خوبیم و همه دوستمان دارند به اینکه همه چیز روبراه است و موسم شادیست !!
|
سلام کیان... اینجا سفید شده چه بهتر شده...
دلم نمی خواد بر حرفهات صحه بذارم... قبولش یه ریزه سخته... شجاعت می خواد اینهمه رو دیدن...
ولی فکر کنم بشه ایرانی بود و هیچکدووم از اینا نبود... نمی شه؟
سلام . ما اومدیم تشریف نداشتید !شادزی مهر افزون
سلام....
راستش هنوز نخوندم باید بخونم...
موفق باشی.